انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 94

1. از وصل تو آتش جگر خیزد

2. وز هجر تو نالهٔ سحر خیزد

3. سرگشتهٔ عالم هوای تو

4. هر روز ز عالم دگر خیزد

5. دیوانهٔ زلف و خستهٔ چشمت

6. هر فردایی ز دی بتر خیزد

7. گویی به هلاک جانت برخیزم

8. برخاسته گیر از این چه برخیزد

9. هنگام قیام خاک‌پایت را

10. خورشید فلک به فرق سر خیزد

11. مه چون سگ پاسبانت ار خواهی

12. هر لحظه ز آستان در خیزد

13. ما را ز دهان تنگ شیرینت

14. زان چه که به تنگها شکر خیزد

15. کانجا سخن زر به خروارست

16. وانجا سخنت ازین چه برخیزد

17. روی چو زرست انوری را بس

18. وز کیسهٔ او زر این قدر خیزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدیا عمر گران مایه به پایان آمد
* همچنان قصه سودای تو را پایان نیست
شعر کامل
سعدی
* من تو را مشغول می‌کردم دلا
* یاد آن افسانه کردی عاقبت
شعر کامل
مولوی
* دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
* مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
شعر کامل
حافظ