انوری_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 105 - در مدح شمس‌الدین بهروز

1. ای بر اعدا و اولیا پیروز

2. در مکافات این و آن‌شب و روز

3. بر یکی جود فایضت غالب

4. وز دگر جاه قاهرت کین‌توز

5. بذل نزدیک همت تو چو وام

6. کرمت وام تو ز شکر اندوز

7. داده بی‌میل و کرده بی‌کینه

8. دور این مایه‌ساز صورت‌سوز

9. قالب دوستانت را دل شیر

10. حال دشمنانت را سگ و یوز

11. ای بحق هر دو تصرف تو

12. مالک هر دوی بدر و بدفوز

13. زانکه اقبال خویش را دیدم

14. با رخ دلگشای جان‌افروز

15. گفتمش هان چگونه داری حال

16. زیراین ورطه تاب حادثه‌سوز

17. گفت ویحک خبر نداری تو

18. که بگو بازگشت آخر گوز

19. حدثان کرد رای پای‌افزار

20. آسمان گشت مرغ دست‌آموز

21. شب محنت به آخر آمد و شد

22. شب من روز و روز من نوروز

23. روزم از روز بهترست اکنون

24. از مراعات شمس دین بهروز

25. باد عمرش چو جاه روز افزون

26. عمر اعداش عمر روز سپوز

27. حاسدانش همیشه سرگردان

28. غم بر ایشان ز بخت بد فیروز

29. وقت بر آبریز سبلتشان

30. آنکه گویند صوفیانش گوز

31. جاودان از فلک خطابش این

32. کای بر اعداد و اولیا پیروز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
* یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
شعر کامل
مولوی
* بید مجنون در تمام عمر سر بالا نکرد
* حاصل بی حاصلی نبود به جز شرمندگی
شعر کامل
صائب تبریزی
* چگونه پیش تو ناید پری به شاگردی
* که مو به موی تو در علم غمزه استاد است
شعر کامل
فروغی بسطامی