انوری_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 114 - در وصف کوشک صدر سعید ابوالحسن عمرانی

1. حبذا کارنامهٔ ارتنگ

2. ای بهار از تو رشک برده به رنگ

3. صحنت از صحن خلد دارد عار

4. سقفت از سقف چرخ دارد ننگ

5. داده رنگ ترا قضا ترکیب

6. کدره نقش ترا قدر بی‌رنگ

7. صورت قندهار پیش تو زشت

8. عرصهٔ روزگار نزد تو تنگ

9. وحش و طیرت بصورت و بصفت

10. همه همراز در شتاب و درنگ

11. تیر ترکانت فارغ از پرتاب

12. تیغ گردانت ایمنست از زنگ

13. داعی زایران درت بصریر

14. هم ز یک خطوه و ز یک فرسنگ

15. حاکی مطربان خمت به صدا

16. هم در آن پرده و در آن آهنگ

17. لب ناییت می‌سراید نای

18. دست چنگیت می‌نوازد چنگ

19. بوده بر یاد خواجه بی‌گه و گاه

20. جام ساقیت پر شراب چو زنگ

21. مجد دین بوالحسن که فرهنگش

22. خاک را فر دهد هوا را هنگ

23. آنکه عدلش در انتظام امور

24. شکل پروین دهد به هفتو رنگ

25. وانکه سهمش در انتقام حسود

26. ناف آهو کند چو کام نهنگ

27. تا بود پشت و روی کار جهان

28. گه شکر در مزاج و گاه شرنگ

29. باد پیوسته از سرشک حسد

30. روی بدخواه تو چو پشت پلنگ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
* دردا که این معما شرح و بیان ندارد
شعر کامل
حافظ
* گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
* روا بود که ملامت کنی زلیخا را
شعر کامل
سعدی
* به گفتگو نتوان اهل حال شد صائب
* خموش باش و سخن را مکن دراز اینجا
شعر کامل
صائب تبریزی