شمارهٔ 140 - صاحب ناصرالدین دارو خورده بود او را تهنیت گفته
1. ای ملک پادشه شده ثابتقدم به تو
2. بر امر و نهی تو قدمش را ثبات باد
3. در ذمت ملوک جهان دین طاعتت
4. واجبتر از ادای صیام و صلات باد
5. واندر زمین مملکت از حرص خدمتت
6. مردم گیاه رسته به جای نبات باد
7. نعال بارگاه ترا گرد دستگاه
8. بر جای نعل و میخ هلال و بنات باد
9. در استخوان هرکه ز مهر تو مغز نیست
10. از پای مال خاک رمیم و رفات باد
11. بس بر جگر چو جان به لب آید ز تشنگیش
12. آب ار رود ز نایژهٔ حادثات باد
13. از آبهای دشمن تو اشک روشنست
14. رخسارهٔ چو نیلش ازو چون فرات باد
15. هر باد عارضه که به عرضت گذر کند
16. با نامهٔ شفا و نسیم نجات باد
17. ای پادشا سکندر ثانی و خضر تو
18. این شربت مبارکت آب حیات باد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده