انوری_دیوانمقطع ها (فهرست)

شمارهٔ 382 - در شکایت اهل زمان

1. روبهی می‌دوید از غم جان

2. روبه دیگرش بدید چنان

3. گفت خیرست بازگوی خبر

4. گفت خر گیر می‌کند سلطان

5. گفت تو خر نیی چه می‌ترسی

6. گفت آری ولیک آدمیان

7. می‌ندانند و فرق می‌نکنند

8. خر و روباهشان بود یکسان

9. زان همی ترسم ای برادر من

10. که چو خر برنهندمان پالان

11. خر ز روباه می‌بنشناسند

12. اینت کون خران و بی‌خبران


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد
* الحق آراسته خلقی و جمالی دارد
شعر کامل
سعدی
* صد غنچهٔ دل از نفس ما شکفته شد
* هر جا که چون نسیم سحر پا گذاشتیم
شعر کامل
رهی معیری
* قلم نشانهٔ عقل است و تیغ مایهٔ جور
* یکی چو حنظل تلخ و یکی چو شهد شهی
شعر کامل
ناصرخسرو