عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 101

1. چو چشم مست تو آغاز کبر و ناز کند

2. بسا که بر دلم از غمزه ترکتاز کند

3. مرا مکش، که نیاز منت بکار آید

4. چو من نمانم حسن تو با که ناز کند؟

5. مرا به دست سر زلف خویش باز مده

6. اگر چه همچو خودم زود سرفراز کند

7. منم چو مردم چشمت، به من نگاهی کن

8. که اهل دیده به مردم نگاه باز کند

9. چگونه دوست ندارد ایاز را محمود؟

10. که او نگاه به چشم خوش ایاز کند

11. ز جور تو بگریزم، برم به عشق پناه

12. که از غم تو مرا عشق بی‌نیاز کند

13. نیاز و ناز من و تو فرود برد به دمی

14. نهنگ عشق حقیقت دهن چو باز کند

15. ازین حدیث، اگرچه ز پرده بیرون است

16. زمانه پردهٔ عشاق بس که ساز کند

17. به آب دیده عراقی وضو همی سازد

18. چو قامت تو بدید آنگهی نماز کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند
* همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ
* عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند
* داستانیست که بر هر سر بازاری هست
شعر کامل
سعدی
* با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست
* صد جان فدای یار نصیحت نیوش کن
شعر کامل
حافظ