غزل شمارهٔ 164
1. کجایی؟ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد ، من رفتم
2. بیا در من خوشی بنگر، شبت خوش باد من رفتم
3. نگارا، بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینی
4. ز من دلخسته یاد آور، شبت خوش باد من رفتم
5. ز من چون مهر بگسستی، خوشی در خانه بنشستی
6. مرا بگذاشتی بر در، شبت خوش باد من رفتم
7. تو با عیش و طرب خوش باش، من با ناله و زاری
8. مرا کان نیست این بهتر، شبت خوش باد من رفتم
9. مرا چون روزگار بد ز وصل تو جدا افکند
10. بماندم عاجز و مضطر، شبت خوش باد من رفتم
11. بماندم واله و حیران میان خاک و خون غلتان
12. دو لب خشک و دو دیده تر ، شبت خوش باد من رفتم
13. منم امروز بیچاره، ز خان و مانم آواره
14. نه دل در دست و نه دلبر، شبت خوش باد من رفتم
15. مرا گویی که: ای عاشق، نه ای وصل مرا لایق
16. تو را چون نیستم در خور، شبت خوش باد من رفتم
17. همی گفتم که: ناگاهی، بمیرم در غم عشقت
18. نکردی گفت من باور، شبت خوش باد من رفتم
19. عراقی میسپارد جان و میگوید ز درد دل:
20. کجایی؟ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد من رفتم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده