عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 168

1. در ملک لایزالی دیدم من آنچه دیدم

2. از خود شدم مبرا، وانگه به خود رسیدم

3. در خلوتی که ما را با دوست بود آنجا

4. گفتم به بی‌زبانی، بی گوش هم شنیدم

5. خورشید وحدت اینک از مشرق وجودم

6. طالع شده است، ازان من چون ذره ناپدیدم

7. باری، دری که هرگز بر کس نشد گشاده

8. سر ازل مرا داد، از لطف خود، کلیدم

9. چون محو گشتم از خود همراه من عراقی

10. بر آشیان وحدت بی‌بال و پر پریدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی
* مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی
شعر کامل
سعدی
* من شدم دلگیر صائب زین حیات پنج روز
* خضر چون آورد تا امروز تاب زندگی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* نبیند چو تو نیز گردان سپهر
* به رزم و به بزم و به رای و به چهر
شعر کامل
فردوسی