عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 179

1. کجایی، ای دل و جانم، که از غم تو بجانم

2. بیا، که بی رخ خوب تو بیش می‌نتوانم

3. بیا، ببین، نه همانا که زنده خواهم ماندن

4. تو خود بگوی که: بی تو چگونه زنده بمانم؟

5. چگونه باشد در دام مانده حیران صید

6. ز جان امید بریده؟ ز دوری تو چنانم

7. هوات تا ز من دلشده چه برد؟ چه گویم

8. جفات تا به من غمزده چه کرد؟ چه دانم؟

9. ببرد این دل و اندر میان بحر غم افگند

10. سپرد آن به کف صد بلا و رنج روانم

11. بلا به پیش خیال تو گفت دوش دل من

12. که: پای پیشترک نه، ز خویشتن برهانم

13. ز گوشه‌ای غم تو گفت: می‌خورم غم کارت

14. ز جانبی ستمت گفت: غم مخور که در آنم

15. درین غمم که: عراقی چگونه خواهد مردن؟

16. ندیده سیر رخ تو، برای او نگرانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
* دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
شعر کامل
سعدی
* بس که شب ها دور از آن گل خاک بر سر می کنم
* همچو سبزه صبحدم از خاک سر بر می کنم
شعر کامل
جامی
* سودای عشق پختن عقلم نمی‌پسندد
* فرمان عقل بردن عشقم نمی‌گذارد
شعر کامل
سعدی