عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 18

1. باز مرا در غمت واقعه جانی است

2. در دل زارم نگر، تا به چه حیرانی است

3. دل که ز جان سیر گشت خون جگر می‌خورد

4. بر سر خوان غمت باز به مهمانی است

5. چون دل تنگم نشد شاد به تو یک زمان

6. باز گذارش به غم، کوبه غم ارزانی است

7. تا سر زلفین تو کرد پریشان دلم

8. هیچ نگویی بدو کین چه پریشانی است؟

9. از دل من خون چکید بر جگرم نم نماند

10. تا ز غمت دیده‌ام در گهر افشانی است

11. آه! که در طالعم باز پراکندگی است

12. بخت بد آخر بگو کین چه پریشانی است

13. رفت که بودی مرا کار به سامان، دریغ!

14. نوبت کارم کنون بی سر و سامانی است

15. صبح وصالم بماند در پس کوه فراق

16. روز امیدم چو شب تیره و ظلمانی است

17. وصل چو تو پادشه کی به گدایی رسد؟

18. جستن وصلت مرا مایهٔ نادانی است

19. خیز، دلا، وصل جو، ترک عراقی بگو

20. دوست مدارش، که او دشمن پنهانی است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی
* لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی!
شعر کامل
سلمان ساوجی
* ای جوان سروقد گویی ببر
* پیش از آن کز قامتت چوگان کنند
شعر کامل
حافظ
* دستگیری نتوان داشت توقع ز غریق
* اهل دنیا همه درمانده تر از یکدگرند
شعر کامل
صائب تبریزی