غزل شمارهٔ 20
1. ناگه از میکده فغان برخاست
2. ناله از جان عاشقان برخاست
3. شر و شوری فتاد در عالم
4. های و هویی ازین و آن برخاست
5. جامی از میکده روان کردند
6. در پیش صد روان، روان برخاست
7. جرعهای ریختند بر سر خاک
8. شور و غوغا ز جرعهدان برخاست
9. جرعه با خاک در حدیث آمد
10. گفت و گویی از میان برخاست
11. سخن جرعه عاشقی بشنید
12. نعره زد و ز سر جهان برخاست
13. بخت من، چون شنید آن نعره
14. سبک از خواب، سر گران برخاست
15. گشت بیدار چشم دل، چو مرا
16. عالم از پیش جسم و جان برخاست
17. خواستم تا ز خواب برخیزم
18. بنگرم کز چه این فغان برخاست؟
19. بود بر پای من، عراقی، بند
20. بند بر پای چون توان برخاست؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده