عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 217

1. تا توانی هیچ درمانم مکن

2. هیچ گونه چارهٔ جانم مکن

3. رنج من می‌بین و فریادم مرس

4. درد من می‌بین و درمانم مکن

5. جز به دشنام و جفا نامم مبر

6. جز به درد و غصه فرمانم مکن

7. گر نخواهی کشتنم از تیغ غم

8. مبتلای درد هجرانم مکن

9. ور بر آن عزمی که ریزی خون من

10. جز به تیغ خویش قربانم مکن

11. از من مسکین به هر جرمی مرنج

12. پس به هر جرمی مرنجانم، مکن

13. گر گناهی کردم از من عفو کن

14. ور خطایی رفت تاوانم مکن

15. تا عراقی ماند در درد فراق

16. درد با من گوی و درمانم مکن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرغ با پر می‌پرد تا آشیان
* پر مردم همتست ای مردمان
شعر کامل
مولوی
* آن که صد نامۀ ما خواند و جوابی ننوشت
* سطری از غیر نیامد که کتابی ننوشت
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* بس که شب ها دور از آن گل خاک بر سر می کنم
* همچو سبزه صبحدم از خاک سر بر می کنم
شعر کامل
جامی