عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 77

1. من رنجور را یک دم نپرسد یار چتوان کرد؟

2. نگوید: چون شد آخر آن دل بیمار چتوان کرد؟

3. تنم از رنج بگدازد، دلم از غم به جان آرد

4. چنین است، ای مسلمانان مرا غمخوار چتوان کرد؟

5. ز داروخانهٔ لطفش چو دارو جان نمی‌یابد

6. بسازم با غم دردش بنالم زار چتوان کرد؟

7. دلا، بر من همین باشد که جان در راه او بازم

8. اگر آن ماه ننماید مرا رخسار چتوان کرد؟

9. چو از خوان وصال او ندارم جز جگر قوتی

10. بخایم هم از بن دندان جگر ناچار چتوان کرد؟

11. سحرگاهان به کوی او بسی رفتم به بوی او

12. بسی گفتم: قبولم کن، نکرد آن یار چتوان کرد؟

13. چنان نالیدم از شوقش که شد بیدار همسایه

14. ز خواب این دیدهٔ بختم نشد بیدار چتوان کرد؟

15. مرا چون نیست از عشقش بجز تیمار و غم روزی

16. ضرورت می‌خورم هر دم غم و تیمار چتوان کرد؟

17. عراقی نیک می‌خواهد که فخر عالمی باشد

18. ولیکن یار می‌خواهد که باشد عار چتوان کرد؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سیب را بو کرد موسی جان بداد
* بازجو آن بو ز سیبستان کیست
شعر کامل
مولوی
* ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما
* ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
شعر کامل
مولوی
* به نام خداوند خورشید و ماه
* که او داد بر آفرین دستگاه
شعر کامل
فردوسی