عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 84

1. تا بر قرار حسنی دل بی‌قرار باشد

2. تا روی تو نبینم جان سوکوار باشد

3. تا پیش تو نمیرد جانم نگیرد آرام

4. تا بوی تو نیابد دل بی‌قرار باشد

5. جانا، ز عشق رویت جانم رسید بر لب

6. تا کی ز آرزویت بیچاره زار باشد؟

7. آن را مخواه بی‌دل کو بی‌تو جان نخواهد

8. آن را مدار دشمن کت دوستدار باشد

9. درمان اگر نداری، باری به درد یاد آر

10. کز دوست هرچه آید آن یادگار باشد

11. با درد خوش توان بود عمری به بوی درمان

12. با غم بسر توان برد گر غمگسار باشد

13. خواهی بساز کارم، خواهی بسوز جانم

14. با کار پادشاهان ما را چه کار باشد؟

15. از انتظار وصلت آمد به جان عراقی

16. تا کی غریب و خسته در انتظار باشد؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نیستی آگه چه گویم مر تو را من؟ جز همانک
* عامه گوید «نیستی آگه ز نرخ لوبیا»
شعر کامل
ناصرخسرو
* برین گونه گردد همی چرخ پیر
* گهی چون کمانست و گاهی چو تیر
شعر کامل
فردوسی
* آن کس از دزد بترسد که متاعی دارد
* عارفان جمع بکردند و پریشانی نیست
شعر کامل
سعدی