قسمت پنجم-غزل
1. عاشقی ترک خواب و خور کرده
2. جای خود را ز گریه تر کرده
3. حیرت حسن دوست جانش را
4. از تن خویش بیخبر کرده
5. دایم اندر نماز و روزهٔ عشق
6. درس عشاق را ز بر کرده
7. پیش تیر ارادت معشوق
8. جگر خویش را سپر کرده
9. کارش از دست خود بدر رفته
10. یارش از کوی خود بدر کرده
11. در ره کوی دوست بیسر و پا
12. دل و جان داده، پا ز سر کرده
13. همت عالیش عراقی را
14. سفر راه پرخطر کرده
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده