غزل شمارهٔ 108
1. دل بگسل از جهان که جهان پایدار نیست
2. واثق مشو به او که به عهد استوار نیست
3. در طبع روزگار وفا و کرم مجوی
4. کین هر دو مدتی است که در روزگار نیست
5. رو یار خویش باش و مجو یاری از کسی
6. کاندر دیار خویش بدیدیم یار نیست
7. نومید شو ز هر که توانی و هرچه هست
8. کامیدهای باطل ما را شمار نیست
9. عطاروار از همه عالم طمع ببر
10. کاندر زمانه بهتر ازین هیچ کار نیست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده