عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 121

1. آیینهٔ تو سیاه رویی است

2. او را چه خبر که ماه‌روی است

3. آن آینه می‌زدای پیوست

4. کورا گه پشت و گاه روی است

5. آن پشت ز عشق روی گردان

6. گر کرده تو را به راه روی است

7. کز عشق چو آفتاب گردد

8. هر ذره اگر سیاه‌روی است

9. نه چرخ کلاه فرق عشق است

10. پس در خور آن کلاه‌روی است

11. تا این رویش نگردد آن روی

12. او را همه در گناه روی است

13. هر ذره که هست در دو عالم

14. او را سوی پیشگاه روی است

15. نتواند یافت هرگز این روی

16. آن را که به عز و جاه روی است

17. هرگز نرسد به ذروهٔ عرش

18. آن را که به قعر چاه روی است

19. روی از همه شیوه بست باید

20. آن را که به پادشاه روی است

21. زین شوق فرید را همه عمر

22. آورده به بارگاه روی است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نشان مردمی در مردم عالم نمی یابم
* اگر دارد وجودی مردمی، مردم گیا دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
* قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
شعر کامل
حافظ
* سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
* به هوای سر کوی تو برفت از یادم
شعر کامل
حافظ