عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 125

1. درد دل من از حد و اندازه درگذشت

2. از بس که اشک ریختم آبم ز سر گذشت

3. پایم ز دست واقعه در قیر غم گرفت

4. کارم ز جور حادثه از دست درگذشت

5. بر روی من چو بر جگر من نماند آب

6. بس سیل‌های خون که ز خون جگر گذشت

7. هر شب ز جور چرخ بلایی دگر رسید

8. هر دم ز روز عمر به دردی دگر گذشت

9. خواب و خورم نماند و گر قصه گویمت

10. زان غصه‌ها که بر من بی خواب و خور گذشت

11. اشکم به قعر سینهٔ ماهی فرو رسید

12. آهم از روی آینهٔ ماه درگذشت

13. در بر گرفت جان مرا تیر غم چنانک

14. پیکان به جان رسید وز جان تا به بر گذشت

15. بر جان من که رنج و بلایی ندیده بود

16. چندین بلا و رنج ز دردم بدر گذشت

17. بر عمر من اجل چو سحرگاه شام خورد

18. زان شام آفتاب من اندر سحر گذشت

19. عطار چون که سایهٔ عزت بر او نماند

20. چون سایه‌ای ز خواری خود در به در گذشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه
* که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب
* که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
شعر کامل
حافظ