عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 16

1. تا درین زندان فانی زندگانی باشدت

2. کنج عزلت گیر تا گنج معانی باشدت

3. این جهان را ترک کن تا چون گذشتی زین جهان

4. این جهانت گر نباشد آن جهانی باشدت

5. کام و ناکام این زمان در کام خود درهم شکن

6. تا به کام خویش فردا کامرانی باشدت

7. روزکی چندی چو مردان صبر کن در رنج و غم

8. تا که بعداز رنج گنج شایگانی باشدت

9. روی خود را زعفرانی کن به بیداری شب

10. تا به روز حشر روی ارغوانی باشدت

11. گر به ترک عالم فانی بگویی مردوار

12. عالم باقی و ذوق جاودانی باشدت

13. صبحدم درهای دولتخانه‌ها بگشاده‌اند

14. عرضه کن گر آن زمان راز نهانی باشدت

15. تا کی از بی حاصلی ای پیرمرد بچه طبع

16. در هوای نفس مستی و گرانی باشدت

17. از تن تو کی شود این نفس سگ سیرت برون

18. تا به صورت خانهٔ تن استخوانی باشدت

19. گر توانی کشت این سگ را به شمشیر ادب

20. زان پس ار تو دولتی جویی نشانی باشدت

21. گر بمیری در میان زندگی عطاروار

22. چون درآید مرگ عین زندگانی باشدت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرد مشکست که گرد گل رویت بدمید
* یا بنفشه‌ست که پیرامن نسرین بگرفت
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
* چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد
شعر کامل
حافظ
* ای که دیدی قتل من در پای آن سرو سهی
* شحنه را ز این فتنه واقف کن که: قاتل می‌رود
شعر کامل
اوحدی