عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 177

1. عاشق تو جان مختصر که پسندد

2. فتنه تو عقل بی خبر که پسندد

3. روی تو کز ترک آفتاب دریغ است

4. در نظر هندوی بصر که پسندد

5. روی تو را تاب قوت نظری نیست

6. در رخ تو تیزتر نظر که پسندد

7. چون بنگنجد شکر برون ز دهانت

8. از لب تو خواستن شکر که پسندد

9. چون نتوان بی کمر میان تو دیدن

10. موی میان تو را کمر که پسندد

11. چون به کمان برنهی خدنگ جگردوز

12. پیش تو جز جان خود سپر که پسندد

13. چون به جفا تیغت از نیام برآری

14. در همه عالم حدیث سر که پسندد

15. چون غم عشقت به جان خرند و به ارزد

16. در غم تو حیله و حذر که پسندد

17. تا غم عشق تو هست در همه عالم

18. هیچ دلی را غمی دگر که پسندد

19. وصل تو جستم به نیم جان محقر

20. وصل تو آخر بدین قدر که پسندد

21. هر سحر از عشق تو بسا که بسوزم

22. سوز چو من شمع هر سحر که پسندد

23. چون تو جگر گوشهٔ دل منی آخر

24. قوت من از گوشهٔ جگر که پسندد

25. شد دل عطار پاره پاره ز شوقت

26. کار دل او ازین بتر که پسندد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
* بیدا را چون پر طوطی برگ روید بی شمار
شعر کامل
فرخی سیستانی
* آب چشمم مگر از خاک درت چاره شود
* ورنه این سیل پیاپی بکند بنیادم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی