عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 184

1. هر که بر روی او نظر دارد

2. از بسی نیکوی خبر دارد

3. تو نکوتر ز نیکوان دو کون

4. که دو کون از تو یک اثر دارد

5. هرچه اندر دو کون می‌بینم

6. از جمال تو یک نظر دارد

7. در جمالت مدام بیخبر است

8. هر که او ذره‌ای بصر دارد

9. دیده‌جان که در تو حیران است

10. هرچه جز توست مختصر دارد

11. هر که روی چو آفتاب تو دید

12. نتواند که دیده بردارد

13. هر که بویی بیافت از ره تو

14. خاک راه تو تاج سر دارد

15. عاشق از خویشتن نیندیشد

16. گرچه راهت بسی خطر دارد

17. خویش را مست وار درفکند

18. هر که او جان دیده‌ور دارد

19. در ره عشق تو دل عطار

20. آتشی سخت در جگر دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست
* روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
شعر کامل
حافظ
* ز رنگ آمیزی باد خزانی
* چو شد برگ درختان زعفرانی
شعر کامل
وحشی بافقی
* این یک نفس که دیده ما میهمان توست
* آیینه پیش رو نگذاری چه می شود
شعر کامل
صائب تبریزی