عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 221

1. چون زلف بیقرارش بر رخ قرار گیرد

2. از رشک روی مه را در صد نگار گیرد

3. از بس که حلقه بینی در زلف مشکبارش

4. صد دست باید آنجا تا در شمار گیرد

5. گر زاهدی ببیند میگونی لب او

6. تا روز رستخیزش زان می خمار گیرد

7. گر ماه لاله گونش تابد به نرگس و گل

8. گلزار پای تا سر از رشک خار گیرد

9. گر از کمان ابرو بادام نرگسینش

10. یک تیر برگشاید صیدی هزار گیرد

11. خورشید کو ز تنگی بر چرخ می‌کشد تیغ

12. از بیم تیر چشمش گردون حصار گیرد

13. او آفتاب حسن است از پرده گر بتابد

14. دهر خرف ز رویش طبع بهار گیرد

15. عاشق که از میانش مویی خبر ندارد

16. در آرزوی مویش از جان کنار گیرد

17. عطار را به وعده دل می‌دهد ولیکن

18. اندر میان آتش دل چون قرار گیرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل شیر دارد تن ژنده پیل
* نهنگان برآرد ز دریای نیل
شعر کامل
فردوسی
* چو خواجه را اجل از ملک پنبه خواهد کرد
* چه اعتبار به پشمی که در کلاهش هست؟
شعر کامل
اوحدی
* صنوبر صوف سبز افکنده بر دوش
* درخت بید گشته پوستین پوش
شعر کامل
وحشی بافقی