غزل شمارهٔ 235
1. دل برای تو ز جان برخیزد
2. جان به عشقت ز جهان برخیزد
3. در دل هر که نشینی نفسی
4. ز غمت جان ز میان برخیزد
5. مرد درد تو درین ره آن است
6. کز سر سود و زیان برخیزد
7. گر نقاب از رخ خود باز کنی
8. ناله از کون و مکان برخیزد
9. جان ز دل نوحهکنان بنشیند
10. دل ز جان نعرهزنان برخیزد
11. ساقیا بادهٔ اندوه بیار
12. تا ز عشاق فغان برخیزد
13. کین تن خستهٔ من از می عشق
14. نه چنان خفت کزان برخیزد
15. دل عطار ز شوق تو چنان است
16. که زمان تا به زمان برخیزد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده