عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 240

1. در صفت عشق تو شرح و بیان نمی‌رسد

2. عشق تو خود عالی است عقل در آن نمی‌رسد

3. آنچه که از عشق تو معتکف جان ماست

4. گرچه بگویم بسی سوی زبان نمی‌رسد

5. جان چو ز میدان عشق گوی وصال تو برد

6. تاختنی دو کون در پی جان نمی‌رسد

7. گرچه نشانه بسی است لیک دراز است راه

8. سوی تو بی نور تو کس به نشان نمی‌رسد

9. عاشق دل خسته را تا نرسد هرچه هست

10. در اثر درد تو هر دو جهان نمی‌رسد

11. بادیهٔ عشق تو بادیه‌ای است بی‌کران

12. پس به چنین بادیه کس به کران نمی‌رسد

13. سوی تو عطار را موی‌کشان برد عشق

14. بی خبری سوی تو موی کشان نمی‌رسد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من جلوهٔ شباب ندیدم به عمر خویش
* از دیگران حدیث جوانی شنیده‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
* در نظر قدر با کمال محمد
شعر کامل
سعدی
* هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب
* باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور
شعر کامل
حافظ