عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 242

1. مرد ره عشق تو از دامن تر ترسد

2. آن کس که بود نامرد از دادن سر ترسد

3. گر با تو دوصد دریا آتش بودم در ره

4. نه دل ز خود اندیشد نه جان ز خطر ترسد

5. جانی که بر افروزد از شمع جمال تو

6. می‌دان که ز پروانه کفر است اگر ترسد

7. جایی که جگر سوزد مردان و جگرخواران

8. در خون جگر میرد هر کو ز جگر ترسد

9. گفتی دلت از هجرم می‌ترسد و می‌سوزد

10. بی وصل تو هر ساعت دل‌سوخته‌تر ترسد

11. از آه دل عطار آخر به نمی‌ترسی

12. کانکس که خبر دارد از آه سحر ترسد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست
* نوبت لطف و عطاست بحر صفا در صفاست
شعر کامل
مولوی
* پر از غلغل و رعد شد کوهسار
* پر از نرگس و لاله شد جویبار
شعر کامل
فردوسی
* وقت گل زان گونه کز گل سبزۀ تر می دهد
* کشتۀ آن غمزه را از خاک نشتر می دهد
شعر کامل
جامی