عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 31

1. چون مرا مجروح کردی گر کنی مرهم رواست

2. چون بمردم ز اشتیاقت مرده را ماتم رواست

3. من کیم یک شبنم از دریای بی‌پایان تو

4. گر رسد بویی از آن دریا به یک شبنم رواست

5. گر رسانی ذره‌ای شادی به جانم بی جگر

6. هم روا باشد چو بر دل بی تو چندین غم رواست

7. چون نیایی در میان حلقه با من چون نگین

8. حلقه‌ای بر در زن و گر در نیایی هم رواست

9. تا درون عالمم دم با تو نتوانم زدن

10. چون برون آیم ز عالم با توام آن دم رواست

11. چون در اصل کار عالم هیچکس آن برنتافت

12. آنچنان دم کی توان گفتن که در عالم رواست

13. در صفت رو تا بدان دم بوک یکدم پی بری

14. کان دمی پاک است و پاک از صورت آدم رواست

15. گر سر مویی جنب را تر نشد نامحرم است

16. ظن مبر کاینجا سر یک موی نامحرم رواست

17. موی چون در می‌نگنجد کرده‌ای سررشته گم

18. گر تو گویی سوزنی با عیسی مریم رواست

19. اره چون بر فرق خواهد داشت جم پایان کار

20. گر فرو خواهد فتاد از دست جام جم رواست

21. چون تواند دیو بر تخت سلیمانی نشست

22. گر سلیمان گم کند در ملک خود خاتم رواست

23. فقر دارد اصل محکم هرچه دیگر هیچ نیست

24. گر قدم در فقر چون مردان کنی محکم رواست

25. بیش از زنبیل‌بافی سلیمان نیست ملک

26. هر که این زنبیل بفروشد به چیزی کم رواست

27. مذهب عطار اینجا چیست از خود گم شدن

28. زانکه اینجا نه جراحت هیچ و نه مرهم رواست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو اعتماد مکن بر کمال و دانش خویش
* که کوه قاف شوی زود در هوات کنند
شعر کامل
مولوی
* رای روشن ز بزرگان کهنسال طلب
* آبها صاف در ایام خزان می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
* ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی
شعر کامل
حافظ