عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 334

1. با لب لعلت سخن در جان رود

2. با سر زلف تو در ایمان رود

3. عقل چون شرح لب تو بشنود

4. پیش لعلت از بن دندان رود

5. هر که او سرسبزی خط تو دید

6. چون قلم سر بر خط فرمان رود

7. چون ببیند پستهٔ خط فستقیت

8. در خط تو با دل بریان رود

9. آنچه رویت را رود در نیکویی

10. می‌ندانم تا فلک را آن رود

11. چون شود خورشید رویت آشکار

12. ماه زیر میغ در پنهان رود

13. هر که روی همچو خورشید تو دید

14. گر همه چرخ است سرگردان رود

15. هست جان عطار را شیرین از آنک

16. شرح آن لب بر زبان جان رود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می شوند از سرد مهری دوستان از هم جدا
* برگها را می کند باد خزان از هم جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* شانه شمشاد را دست نگارین می کند
* بس که در زلف گرهگیر تو دلها خون شده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* شقایق سنگ را بتخانه کرده
* صبا جعد چمن را شانه کرده
شعر کامل
نظامی