عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 441

1. دلا در سر عشق از سر میندیش

2. بده جان و ز جان دیگر میندیش

3. چو سر در کار و جان در یار بازی

4. خوشی خویش ازین خوشتر میندیش

5. رسن از زلف جانان ساز جان را

6. وزین فیروزه‌گون چنبر میندیش

7. چو پروانه گرت پر سوزد آن شمع

8. به پهلو می‌رو و از پر میندیش

9. چو عشاق را نه کفر است و نه ایمان

10. ز کار مؤمن و کافر میندیش

11. مقامرخانهٔ رندان طلب کن

12. سر اندر باز و از افسر میندیش

13. چو سر در باختی بشناختی سر

14. چو سر بشناختی از سر میندیش

15. همه بتها چو ابراهیم بشکن

16. هم از آذر هم از آزر میندیش

17. چو آن حلاج برکش پنبه از گوش

18. هم از دار و هم از منبر میندیش

19. اگر عشقت بسوزد بر سر دار

20. دهد بر باد خاکستر میندیش

21. چو انگشت سیه‌رو گشت اخگر

22. تو آن انگشت جز اخگر میندیش

23. چو می با ساغر صافی یکی گشت

24. دویی گم شد می و ساغر میندیش

25. چو مس در زر گدازد مرد صراف

26. مس آنجا زر بود جز زر میندیش

27. مشو اینجا حلولی لیکن این رمز

28. جز استغراق در دلبر میندیش

29. اگر خواهی که گوهر بیابی

30. درین دریا به جز گوهر میندیش

31. بسی کشتی جان بر خشک راندی

32. تو کشتی ران ز خشک و تر میندیش

33. چنان فربه نه‌ای تو هم درین کار

34. اگر صیدی فتد لاغر میندیش

35. چو تو دایم به پهنا می‌شوی باز

36. ازین وادی پهناور میندیش

37. درین دریای پر گرداب حسرت

38. کس از عطار حیران‌تر میندیش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
* نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد
شعر کامل
حافظ
* بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی
* خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد
شعر کامل
حافظ
* پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
* از شراب لایزالی جان ما مخمور بود
شعر کامل
مولوی