عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 468

1. کار بر خود سخت مشکل کرده‌ام

2. زانکه استعداد باطل کرده‌ام

3. چون به مقصد ره برم چون در سفر

4. در هوای خویش منزل کرده‌ام

5. راه خون آلوده می‌بینم همه

6. کین سفر چون مرغ بسمل کرده‌ام

7. گر گل‌آلود آورم پایم رواست

8. کز سرشکم خاک ره گل کرده‌ام

9. راه بر من هر زمان مشکلتر است

10. زانکه عزم راه مشکل کرده‌ام

11. عیش شیرینم برای لذتی

12. تلخ‌تر از زهر قاتل کرده‌ام

13. روی جان با نفس کم بینم از آنک

14. روح ناقص نفس کامل کرده‌ام

15. حاصل عمرم همه بی حاصلی است

16. آه از این حاصل که حاصل کرده‌ام

17. قصهٔ جانم چو کس می‌نشنود

18. غصهٔ بسیار در دل کرده‌ام

19. هست دریای معانی بس عظیم

20. کشتی پندار حایل کرده‌ام

21. سخت می‌ترسم ازین دریای ژرف

22. لاجرم ره سوی ساحل کرده‌ام

23. بیم من از غرقه گشتن چون بسی است

24. خویش را مشغول شاغل کرده‌ام

25. چون نمی‌یارم شدن مطلق به خویش

26. خویشتن را در سلاسل کرده‌ام

27. بر امید غرقه گشتن چون فرید

28. روی سوی بحر هایل کرده‌ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه عمر با حریفان بنشستمی و خوبان
* تو بخاستی و نقشت بنشست در ضمیرم
شعر کامل
سعدی
* روز سیه مرگ شود شمع مزارت
* هر خار که از پای فقیری بدر آری
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر ساعت از نو قبله‌ای با بت پرستی می‌رود
* توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
شعر کامل
سعدی