غزل شمارهٔ 481
1. مرا قلاش میخوانند، هستم
2. من از دردی کشان نیم مستم
3. نمیگویم ز مستی توبه کردم
4. هر آن توبه کزان کردم، شکستم
5. ملامت آن زمان بر خود گرفتم
6. که دل در مهر آن دلدار بستم
7. من آن روزی که نام عشق بردم
8. ز بند ننگ و نام خویش رستم
9. نمیگویم که فاسق نیستم من
10. هر آن چیزی که میگویند هستم
11. ز زهد و نیکنامی عار دارم
12. من آن عطار دردیخوار مستم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده