عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 501

1. دوش از وثاق دلبری سرمست بیرون آمدم

2. هیچم نبود از خود خبر تا بی خبر چون آمدم

3. دستم چو از نیرنگ او آمد به زیر سنگ او

4. بر چهرهٔ گلرنگ او چون لاله در خون آمدم

5. گاهی ز جان بی جان شدم گاهی ز دل بریان شدم

6. هر لحظه دیگر سان شدم هر دم دگرگون آمدم

7. در فرقت آن نازنین گشتم همه روی زمین

8. گویی نبودم پیش ازین عاشق هم اکنون آمدم

9. چون نیستی اندر عیان، در نیستی گشتم نهان

10. تا هرچه دیدم در جهان از جمله بیرون آمدم

11. از فقر رو کردم سیه عطار را کردم تبه

12. رفعت رها کردم به ره از خویش بیرون آمدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
* بدین سرچشمه‌اش بنشان که خوش آبی روان دارد
شعر کامل
حافظ
* هم عنانم با صبا سرگشته‌ام سرگشته‌ام
* همزبانم با پری دیوانه‌ام دیوانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
* کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
شعر کامل
سعدی