عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 518

1. فریاد کز غم تو فریادرس ندارم

2. با که نفس برآرم چون همنفس ندارم

3. گفتم که در غم تو یاری کنندم آخر

4. چون یاریم کند کس چون هیچکس ندارم

5. ای دستگیر جانم دستم تو گیر ورنه

6. کس دست من نگیرد چون دست رس ندارم

7. گفتی به من رسی تو گر ذره‌ای است صبرت

8. کی در رسم به گردت کان ذره بس ندارم

9. چون در ره تو شیران از سیر بازماندند

10. تا کی دوم به آخر شیری ز پس ندارم

11. زهره ندارم ای جان گرد در تو گشتن

12. زیرا که در ره تو تاب عسس ندارم

13. در حبس کون بی تو پیوسته می‌تپم من

14. سیمرغ قاف قربم برگ قفس ندارم

15. عطار خاک راهت خواهد که سرمه سازد

16. بر فرق باد خاکم گر این هوس ندارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهر قربانی آن چشم سیه باید ریخت
* خون هر آهوی مشکین که به دشت ختن است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* حافظ ز دیده دانه اشکی همی‌فشان
* باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
شعر کامل
حافظ
* بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد
* خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله زار آمد
شعر کامل
مولوی