غزل شمارهٔ 520
1. بی تو زمانی سر زمانه ندارم
2. بلکه سر عمر جاودانه ندارم
3. چشم مرا با تو ای یگانه چه نسبت
4. چشم دو دارم ولی یگانه ندارم
5. مرغ توام بال و پر بریخته از عشق
6. در قفسی مانده آب و دانه ندارم
7. عشق تو بحری است من چو قطرهٔ آبم
8. طاقت آن بحر بی کرانه ندارم
9. مرغ شگرفی و من ضعیف ستمکش
10. در خور تو هیچ آشیانه ندارم
11. زهره ندارم که در وصل تو جویم
12. بهره ز وصل تو جز فسانه ندارم
13. رو که به یک بازیم که غمزهٔ تو کرد
14. مات چنان گشتهام که خانه ندارم
15. گر به بهانه مرا همی بکشی تو
16. چو تو کشی راضیم بهانه ندارم
17. ناوک هجر تو را به جز دل عطار
18. در همه آفاق یک نشانه ندارم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده