عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 524

1. نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم

2. به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم

3. منم و هزار حسرت که در آرزوی رویت

4. همه عمر من برفت و بنرفت هیچ کارم

5. اگر به دستگیری بپذیری اینت منت

6. واگر نه رستخیزی ز همه جهان برآرم

7. چه کمی درآید آخر به شرابخانهٔ تو

8. اگر از شراب وصلت ببری ز سر خمارم

9. چو نیم سزای شادی ز خودم مدار بی غم

10. که درین چنین مقامی غم توست غمگسارم

11. ز غم تو همچو شمعم که چو شمع در غم تو

12. چو نفس زنم بسوزم چو بخندم اشکبارم

13. چو زکار شد زبانم بروم به پیش خلقی

14. غم تو به خون دیده همه بر رخم نگارم

15. ز توام من آنچه هستم که تو گرنه‌ای نیم من

16. که تویی که آفتابی و منم که ذره‌وارم

17. اگر از تو جان عطار اثر کمال یابد

18. منم آنکه از دو عالم به کمال اختیارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل می رود به حلقه زلفش به پای خود
* دام آنچنان خوش است و شکار اینچنین خوش است
شعر کامل
صائب تبریزی
* به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
* نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم
شعر کامل
سعدی
* شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
* آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش
شعر کامل
حافظ