غزل شمارهٔ 597
1. تا به دام عشق او آویختیم
2. جان و دل را فتنهها انگیختیم
3. دل چو در گرداب عشقش اوفتاد
4. تن فرو دادیم و در نگریختیم
5. بس که اندر وادی سودای او
6. خون دل با خاک ره آمیختیم
7. خاک پای او به نوک برگ چشم
8. گاه میرفتیم و گه میبیختیم
9. چون نیامد بر سر غربیل هیچ
10. پای در گل خاک بر سر ریختیم
11. گرچه ما زیرک ترین مرغی بدیم
12. لیک در دامش به حلق آویختیم
13. همچو عطاری ز شوق روی او
14. صورتش با روی جان انگیختیم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده