عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 624

1. ما چو بی‌ماییم از ما ایمنیم

2. از تولا و تبرا ایمنیم

3. از تفاخر همچو گردون فارغیم

4. وز تغیر همچو دریا ایمنیم

5. چون گذر کردیم از بالا و پست

6. هم ز پستی هم ز بالا ایمنیم

7. چون نه نادان و نه دانا مانده‌ایم

8. هم ز نادان هم ز دانا ایمنیم

9. چون زبان از نیک و بد دربسته‌ایم

10. هم ز شنوا هم ز گویا ایمنیم

11. چون قرار کار ما رفتست دی

12. لاجرم ز امروز و فردا ایمنیم

13. نام و ننگ ما در اقصای جهان

14. گر نهان شد ور هویدا ایمنیم

15. روز و شب بی راه می‌جوییم راه

16. زانکه از ناایمنی ما ایمنیم

17. چون سر عطار گوی راه شد

18. از سریر لاف و سودا ایمنیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آفتاب آهسته بگذارد در این غمخانه پای
* تا مبادا چون حباب از هم بریزد خانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
* به عمل کار برآید به سخندانی نیست
شعر کامل
سعدی
* لبش ندانم و خدش چگونه وصف کنم
* که این چو دانهٔ نارست و آن چو شعلهٔ نار
شعر کامل
سعدی