عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 638

1. ای روی تو شمع پاکبازان

2. زلف تو کمند سرفرازان

3. عشاق به روی همچو ماهت

4. چون صبح بر آفتاب نازان

5. از شوق رخت چراغ گردون

6. چون شمع همی رود گدازان

7. از بهر شکار روی گلگونت

8. شبرنگ خط تو تیزتازان

9. زان حلقهٔ دام زاغ زلفت

10. افتاده به حلق جره‌بازان

11. یک موی ز زلف پیچ پیچت

12. بشکسته طلسم کارسازان

13. از زلف مشعبدت چو مهره

14. در ششدره مانده حلقه‌بازان

15. تسبیح رخت کنند دایم

16. در پردهٔ حسن دلنوازان

17. وصل تو درون پاک خواهد

18. پاکی سوی پاک دست یازان

19. وصلت که زکوة اوست خورشید

20. هرگز نرسد به بی نمازان

21. جانی باید ز خویشتن پاک

22. نه غرق منی چو نو نیازان

23. گفتی برهانمت ز عطار

24. شد عمر و دلت نبود یازان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر غفلت نهان در سنگ خارا می کند ما را
* جوانمردست درد عشق، پیدا می کند ما را
شعر کامل
صائب تبریزی
* چند چون طفل ز انگشت کسی شیر کشد؟
* ز استخوان چند کسی ناز طباشیر کشد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* شعر و عرش و شرع از هم خاستند
* تا دو عالم زین سه حرف آراستند
شعر کامل
عطار