عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 670

1. بار دیگر روی زیبایی ببین

2. عقل و جان را تازه سودایی ببین

3. از غم آن پیچ زلف بیقرار

4. زاهدان را ناشکیبائی ببین

5. در جمالش هر که را آن چشم هست

6. تا ابد در خود تمنایی ببین

7. در میان اهل دل هر ساعتش

8. غارتی نو تازه غوغایی ببین

9. عاشقان را نقد عشق او نگر

10. فارغ از امروز و فردایی ببین

11. بر سر میدان رسوایی عشق

12. عالمی را همچو شیدایی ببین

13. در بیابان‌های بی پایان او

14. هر زمانی شیب و بالایی ببین

15. گر ندیدی دل به زیر بار عشق

16. شبنمی در زیر دریایی ببین

17. گاه جان را در تک و پویی نگر

18. گاه دل را در تمنایی ببین

19. تا که سودای وصالش می‌پزم

20. بر منش هر لحظه صفرایی ببین

21. گفتمش جانا دل عطار کو

22. گفت خود گم کرده‌ای جایی ببین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یا بیا کن دل ز خون چون نار و نفع خلق شو
* ورنه رخ را رنگ ده بی نفع چون گلنار باش
شعر کامل
سنایی
* چون نار ز غم کفته شود این دل اگر من
* آگنده دل از مهر تو چون نار ندارم
شعر کامل
سنایی
* فغان که در حرم وصل بار همچو سپند
* مرا نشستن و برخاستن یکی باشد
شعر کامل
صائب تبریزی