عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 680

1. هر زمان شوری دگر دارم ز تو

2. هر نفس دل خسته‌تر دارم ز تو

3. بر بساط عشق تو هر دو جهان

4. می ببازم تا خبر دارم ز تو

5. خاک بر فرقم اگر جز خون دل

6. هیچ آبی بر جگر دارم ز تو

7. چون ندارم هیچ آبی بر جگر

8. پس چگونه چشم تر دارم ز تو

9. نه که چشم من تر است از خون دل

10. زانکه دل خون تا به سر دارم ز تو

11. این دل یکتای من شد تو به تو

12. هر تویی عشق دگر دارم ز تو

13. نی خطا گفتم که در دل توی نیست

14. هم توی تویی اگر دارم ز تو

15. گفته بودی دل ز من بردار و رو

16. دل چو خون شد من چه بردارم ز تو

17. هر شبی چون شمع بی‌صبح رخت

18. سوز و تفی تا سحر دارم ز تو

19. چون برآید صبح همچون آفتاب

20. زرد رویی در بدر دارم ز تو

21. همچو چنگی هر رگی در پرده‌ای

22. سوی دردی راه بر دارم ز تو

23. همچو نی دل پر خروش و تن نزار

24. جزو جزوم نوحه‌گر دارم ز تو

25. ماه رویا کار من از دست شد

26. تا کی آخر دست بردارم ز تو

27. کوه غم برگیر از جانم از آنک

28. دست با غم در کمر دارم ز تو

29. خیز ای عطار و سر در عشق باز

30. تا کی آخر دردسر دارم ز تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نگاه از بس شهید تیغ هجران است در چشمم
* ز هر مژگان خون آغشته، نخل ماتمی دارم
شعر کامل
حزین لاهیجی
* من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
* که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
شعر کامل
حافظ
* سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
* در میان این و آن فرصت شمار امروز را
شعر کامل
سعدی