عطار_الهی نامهبخش یازدهم (فهرست)

شمارهٔ 6-(4) حکایت حسن و حسین رضی الله عنهما

1. حسن می‌شد حسینش بود همبر

2. بجیحون چون رسیدند آن دو سرور

3. حسن چون بنگریست او را نمی‌یافت

4. گهی از پس گهی از پیش بشتافت

5. بآخر زان سوی جیحونش می‌دید

6. مقام از خویشتن افزونش می‌دید

7. بدو گفت ای حبیب و مرد درگاه

8. ز من آموختی آخر تو این راه

9. چنین برآب چون بشتافتی تو

10. بچه چیز این کرامت یافتی تو

11. حسینش گفت ای استاد مطلق

12. بدان این یافتم من در ره حق

13. که دل کردن سفیدم بود پیشه

14. ترا کاغذ سیه کردن همیشه

15. اگر دل را بگردانی چو مردان

16. شود خورشید عشقت چرخ گردان

17. دلی فارغ ز تشبیه وز تعطیل

18. مبرّا از همه تبدیل و تمثیل

19. زمانی کُل شده در قدسِ پاکی

20. زمانی آمده در قید خاکی

21. گهی با خود گهی بیخود دو حالش

22. که تا هم زین بود هم زان کالش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شراب خورده و خوی کرده می‌روی به چمن
* که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت
شعر کامل
حافظ
* گفتا چه عزم داری گفتم وفا و یاری
* گفتا ز من چه خواهی گفتم که لطف عامت
شعر کامل
مولوی
* برین گونه گردد همی چرخ پیر
* گهی چون کمانست و گاهی چو تیر
شعر کامل
فردوسی