عطار_الهی نامهبخش پانزدهم (فهرست)

شمارهٔ 11-(9) حکایت محمود با درویش بر سر راه

1. مگر محمود می‌شد با سپاهی

2. رسیدش پیش درویشی براهی

3. سلامی کرد شاه او را دران دشت

4. علیکی گفت آن درویش و بگذشت

5. بلشکر گفت شاه پاک عنصر

6. که بینید آن گدا با آن تکبّر

7. بدو درویش گفت ار هوشمندی

8. گدا خود چون توئی بر من چه بندی

9. که در صد شهر وده افزون رسیدم

10. بهر مسجد گدائی تودیدم

11. چو جَوجَو نیم جَو بر هر سرائی

12. نوشتند از پی چون تو گدائی

13. ندیدم هیچ بازار و دکانی

14. که از ظلمت نبود آنجا فغانی

15. کنون گر بینش چشمت تمامست

16. ز ما هر دو گدا بنگر کدامست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل کبود است چو نیل فلک ار بتوانید
* بام خم‌خانهٔ نیلی به تبر بگشایید
شعر کامل
خاقانی
* خال تو سنگ کم به ترازوی من نهاد
* من هم متاع دل به همین سنگ می کشم!
شعر کامل
صائب تبریزی
* من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
* عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
شعر کامل
سعدی