عطار_الهی نامهبخش ششم (فهرست)

شمارهٔ 5-(3) حکایت دیوانه به شهر مصر

1. بشهر مصر در شوریدهٔ‌ای بود

2. که در عین الیقینش دیده‌ای بود

3. چنین گفت او که هر شوریدهٔ راه

4. که میرد از غم معشوق ناگاه

5. عجب نیست آن، عجب اینست کین سوز

6. گذارد عاشقی در زندگی روز

7. اگر عاشق بماند زنده روزی

8. بوَد چون شمع در اشکی و سوزی

9. نگیرد کار عاشق روشنائی

10. مگر چون شمع سوزد در جدائی

11. چوسوز عاشق از صد شمع بیشست

12. چو شمعش روشنی از شمع خویشست

13. اگر معشوق یابد عاشق زار

14. روان گردد بسر مانند پرگار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه مایه بر سر این ملک سروران بودند
* چو دور عمر به سر شد درآمدند از پای
شعر کامل
سعدی
* ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
* روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را
شعر کامل
حافظ
* مهر از سر نامه برگرفتم
* گفتی که سر گلابدانست
شعر کامل
سعدی