عطار_الهی نامهبخش هفتم (فهرست)

شمارهٔ 13-(11) حکایت درخت بریده

1. درختی سبز را ببرید مردی

2. برو بگذشت ناگه اهل دردی

3. چنین گفت او که این شاخ برومند

4. که ببریدند ازو این لحظه پیوند

5. ازان ترّست و تازه بر سر راه

6. که این دم زین بریدن نیست آگاه

7. هنوزش نیست آگاهی ز آزار

8. شود یک هفتهٔ دیگر خبردار

9. ز حال خود خبر نه این زمانت

10. ولی چون بر لب آید مرغ جانت

11. بدام از دانه بینی مرغ جان را

12. که این دانه دهد مرغی چنان را

13. چو آدم مرغ جان را داد دانه

14. بیفتاد از بهشت جاودانه

15. ولی آدم اگر گندم نخوردی

16. همی مردم بجز مردم نخوردی

17. ز تو گر مرغ و حیوان می‌گریزند

18. چو زیشان می‌خوری زان می‌گریزند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم
* کسی دگر نتوانم که بر تو بگزینم
شعر کامل
سعدی
* دست کوتاه ز دامان گل و پا در گل
* حال خار سر دیوار گلستان داریم
شعر کامل
صائب تبریزی
* از شمع سه گونه کارآموزم
* می گریم و می گدازم و می سوزم
شعر کامل
مسعود سعد سلمان