عطار_منطق‌الطیرعذر آوردن مرغان (فهرست)

شمارهٔ 41-گفتار نایبی در دم مرگ

1. نایبی را چون اجل آمد فراز

2. زو یکی پرسید کای در عین راز

3. حال تو چونست وقت پیچ پیچ

4. گفت حالم می‌بنتوان گفت هیچ

5. بار پیمودم همه عمرتمام

6. عاقبت با خاک رفتم والسلام

7. نیست درمان مرگ را جز مرگ بوی

8. ریختن دارد بزاری برگ و روی

9. ما همه از بهر مردن زاده‌ایم

10. جان نخواهد ماند و دل بنهاده‌ایم

11. آنک عالم داشت در زیر نگین

12. این زمان شد توتیا زیرزمین

13. وانک در چرخ فلک خون ریز بود

14. گشت در خاک لحد ناچیز زود

15. جملهٔ زیرزمین پرخفته‌اند

16. بلک خفته این هم آشفته‌اند

17. مرگ بنگر تا چه راهی مشکل است

18. کاندرین ره گورش اول منزل است

19. گر بود از تلخی مرگت خبر

20. جان شیرینت شود زیر و زبر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بوی پیراهن غباری از دل ما بر نداشت
* جذبه ای خواهم که یوسف را به کنعان آورد
شعر کامل
صائب تبریزی
* راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
* آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
شعر کامل
حافظ
* نه نشاط دوستانم نه فراغ بوستانم
* بروید ای رفیقان به سفر که من اسیرم
شعر کامل
سعدی