عطار_مختارنامهباب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان (فهرست)

شمارهٔ 24

1. دل او کاکح دیدار نداشت

2. بیدیده بماند ونور اسرار نداشت

3. تا آخر کار هرچه او میدانست

4. تا هرچه که دید ذرّهٔ کار نداشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شقایق جامه بر تن چاک میزد
* ز شوق او کله بر خاک میزد
شعر کامل
عبید زاکانی
* عاشقانی که جان یک دگرند
* همه در عشق همدگر میرند
شعر کامل
مولوی
* هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
* وان که این کار ندانست در انکار بماند
شعر کامل
حافظ