عطار_مختارنامهباب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان (فهرست)

شمارهٔ 5

1. جانهاست در آن جهان بر انبار زده

2. تنهاست درین بر در و دیوار زده

3. تا چند ز جان و تن دری میباید

4. هر ذرّه دری است، لیک مسمار زده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پروانه ایم، لیک نسوزیم خویش را
* در محفلی که روغن گل در چراغ نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* حدیث عقل در ایام پادشاهی عشق
* چنان شدست که فرمان عامل معزول
شعر کامل
سعدی
* کرانی ندارد بیابان ما
* قراری ندارد دل و جان ما
شعر کامل
مولوی