عطار_مختارنامهباب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر (فهرست)

شمارهٔ 68

1. آن شد که دلم را غمِ جانانی بود

2. دل خون شد و یاوه گشت اگر جانی بود

3. هر دم که زدم ز عمر تاوانی بود

4. آن نیز فرو گذشت و درمانی بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نخل بالای تو سر تا به قدم شیرین‌ست
* این چه نخل‌ست که هم نازک و هم شیرین‌ست؟
شعر کامل
هلالی جغتایی
* مردم آخر همه مردند ز بیماری دل
* به امیدی که تو را بر سر بیمار آرند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* چه ماتم است ندانم نهفته در دل خاک
* که رخ به خون جگر شسته لاله می روید
شعر کامل
صائب تبریزی