عطار_مختارنامهباب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق (فهرست)

شمارهٔ 18

1. گفتم: «کس را روی تو و موی تو نیست

2. تیر مژه و کمان ابروی تو نیست»

3. چشمش به زبانِ حال گفتا: «از تیر

4. مگریز که این کمان به بازوی تو نیست»


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گنج قارون که فرو می‌شود از قهر هنوز
* خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* ثناگوی تو باشد هر گیاهی
* اگر سرچشمه زاینده باشی
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
* سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست
شعر کامل
حافظ