عطار_مختارنامهباب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع (فهرست)

شمارهٔ 10

1. شمع آمد و گفت: شخصم آغشته که بود

2. بود ای عجب از آتش سرگشته که بود

3. با آتش سرکشم اگر بودی تاب

4. بازم نشدی ز تاب این رشته که بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چهره ات گل در گریبان می کند آیینه را
* طره ات سنبل به دامان می کند آیینه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* جای دل در سینه صد پاره دارم آتشی
* شعله را چون گل درون پیرهن پیچیده ام
شعر کامل
رهی معیری
* به حال دل خستگان در نگر
* که روزی دلی خسته باشی مگر
شعر کامل
سعدی