عطار_مختارنامهباب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع (فهرست)

شمارهٔ 53

1. شمع آمد و گفت: دادِ من باید خواست

2. کز آتشِ سوزنده بمانْدَم کم و کاست

3. تا در سرِ من نشست ناگه آتش

4. گویی تو که دل بود که از من برخاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای خضر، غیر داغ عزیزان و دوستان
* حاصل ترا ز زندگی جاودانه چیست؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* بس که چون نی‌شکری نازک و شیرین و لطیف
* بند بند تو ز سر تا به قدم شیرین‌ست
شعر کامل
هلالی جغتایی
* کمی نیست در بخشش دادگر
* فزونی بخوردست انده مخور
شعر کامل
فردوسی